خاک وخون |
شنبه 87 دی 28 , ساعت 4:27 عصر
این روزا گوشه و کنار رو که نگاه میکنی همه یه جو رایی دلشون خونه آخه یه عده ای نمی دونم چه صفتی براشون به کار ببرم دارن دوباره گلوی یه سری بچه رو با تیر سه شعبه میدرن، می خوام یه دعا کنم تا انشاء الله همه ی این مشکل ها حل بشه: اللهم عجل لولیک الفرج
نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
|
|
داغ |
دوشنبه 87 دی 23 , ساعت 11:45 صبح
آن سینه که از داغ تو خنجر نخورد از میـــــکده های راز ساغر نخورد هر دل که ز سوز عشق رنگی نگرفت جز سنگ شدن به درد دیـــگر نخورد
بر روی نیزه ذکر یا حبیب ا ست هوا آکنده ی امّن یجیب ا ست نه تنها کودکان تو، خدا هم پس از مرگ غریب تو غریب ا ست
نمی دانم چرا اکبر نیامد چراغ خانه مادر نیامد نمی دانم چرا بانگ عطش از گلوی نازک اصغر نیامد
مطاف اهل دل ، خاک حسین ا ست فلک در عرش، غمناک حسین ا ست شنیدم هاتفی در گوش جان گفت: شفا در تربت پاک حسین (ع) ا ست
نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
|
|
کلاس عاشقی |
یکشنبه 87 دی 22 , ساعت 1:53 عصر
در یکی از نظرات این دو بیت شعر بود که با اجازه صاحب نظر میذارمش روی وبلاگ در کلاس عاشقی زینب غوغا میکند در دل هر عاشقی زینب ماوا میکند هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین ثبت نامش را فقط زینب امضا میکند
نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
|
|
زینب |
یکشنبه 87 دی 22 , ساعت 12:10 عصر
سرِّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفانِ رنگ پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت از طراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبود ذو الجناح داد خواهی ، بی سوار و بی لگام در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود در عبور از بستر تاریخ ، سیل انقلاب پشت کوه فتنه ها می ماند اگر زینب نبود
نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
|
|
سینه زنی |
شنبه 87 دی 21 , ساعت 11:2 صبح
یه چند روزی نیومدم اما یادم نرفته که باید سر به اینجا بزنم اما نمیدونم چرا نتونستم مطلب جدیدی بزارم تا امروز که چند روزی از عاشورا میگذره ،راستی اگه ما عاشورا کربلا بودیم ،می موندیم یا میرفتیم اما عجب محرمی بود وقتی به مردم نگاه می کردی ذره ذره بدنشون عذادار بود عذا دار ... هر کی هر کار می تونست انجام می داد یکی نذری میداد و یکی هم نذری می گرفت ،هر دو شونم می دونستن کاری که می کنن مورد رضایت خداست بگذریم امروز همین یه بیت و می نویسم و بس... این صدای تپش قلبم نیست در حسینیه ی دل سینه زنی است
نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
|
|
دعا |
چهارشنبه 87 دی 4 , ساعت 3:25 عصر
امروز میخوام یه دعا کنم شاید یه درخواست اما دوست دارم همه اونایی هم که به این وبلاگ سر میزنند با من همراه بشند ،میدونی همیشه وقتی دعایی مخوایم بکنیم خدا رو به یکی از ائمه قسم میدیم اما امروز میخوام یه نفر و به خدا قسم بدم ،ازشم یه چیزی می خوام که شاید خیلی ها حتی مسخره هم بکنند اما برای خودم خیلی مهم و با ارزش پس همه با هم این دستامونو بالا بگیریمو بگیم : آقا جان ، یا امام زمان خیلی دوست دارم یه روز ببینمت ، خیلی دوست دارم هر چه زود تر بیاد اون روزی که تو میای ، اما آقا یه خواهش کوچیک دارم می خوام بگم آقا ، میدونم انقدر گنهکارم که لایق نیستم پیشم بیای اما تو رو به اون خدا که می دونم چقدر عاشقشی قسمت میدم حداقل یه سری هر چند وقت یکبار به این وبلاگ بزن و اگر شد نظری هم بده ، تا شاید تو این موقع ها یه روز تونستم ببینمت . منتظرتم یا علی
نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
|
|
عرفات |
دوشنبه 87 آذر 18 , ساعت 1:40 عصر
امروز روز عرفه است میگن همه توصحرای عرفات دنبال صاحبشون می گردند اما صاحب هممون یه جای دیگه است دلشو یه جای دیگه گره زده آره میدونم فهمیدی کجا رو میگم کربلا ، کربلا.... دوست دارم یه دعا کنم بگم خدا به حق ثار الله ، به حق صاحب الزمان ما رو به کربلا برسا...ن
نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
|
|
|
درباره وبلاگ |
مدیر وبلاگ : حامیدر[133] نویسندگان وبلاگ :
دریا (@)[56]
گمنام (@)[8]
مسافر (@)[2]
پاییز ارغوانی[5] انیس (@)[1]
من حامیدر هستم....
دوست دارم عاشق خدا باشم اما نتوانستم ،
دوست دارم گناه نکنم اما نتوانستم ،
ودر آخر دعایم این است خدایا فرج آقایم را برسان.
|
|
فهرست اصلی |
بازدید امروز: 237 بازدید
بازدید دیروز: 145 بازدید
بازدید کل: 245426 بازدید
|
|
لوگوی وبلاگ من |
|
|
|